[عبارت]

play a part

/pleɪ ə pɑrt/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نقش داشتن دست داشتن

  • 1.Alcohol plays a part in 70 per cent of divorces.
    1. الکل در 70 درصد طلاق‌ها نقش دارد.
  • 2.She plays an active part in local politics.
    2. او نقش فعالی در سیاست‌های محلی دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان