Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . (بهطور کامل) تجربه کردن
2 . عمق چیزی را اندازهگیری کردن
3 . دقیقاً
4 . کاملاً
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to plumb
/plʌm/
فعل گذرا
[گذشته: plumbed]
[گذشته: plumbed]
[گذشته کامل: plumbed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
(بهطور کامل) تجربه کردن
درک کردن، عمیق بررسی کردن
formal
مترادف و متضاد
explore
fathom
a person who plumbs the depths of despair before finding a transcendent reality
فردی که بهطور کامل اعماق ناامیدی را پیش از یافتن واقعیتی متعالی، تجربه میکند
2
عمق چیزی را اندازهگیری کردن
ژرفیابی کردن
[قید]
plumb
/plʌm/
غیرقابل مقایسه
3
دقیقاً
درست
مترادف و متضاد
exactly
1.He was standing plumb in the middle of the road.
1. او دقیقاً وسط جاده ایستاده بود.
4
کاملاً
تماماً
old use
1.He's plumb crazy.
1. او کاملاً دیوانه است.
تصاویر
کلمات نزدیک
plumage
plum
plughole
plug-in
plug the phone back in, please.
plumb bob
plumb line
plumber
plumbing
plume
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان