[اسم]

plumbing

/ˈplʌmɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 لوله‌کشی لوله (ساختمانی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: لوله‌کشی
  • 1.The builders are putting in the plumbing and electrics.
    1. بناها دارند لوله‌کشی و برق کاری ساختمان را انجام می دهند.
  • 2.They’re going to have to put in new plumbing.
    2. آنها باید لوله‌های جدید نصب کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان