Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . لولهکش
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
plumber
/ˈplʌm.ər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
لولهکش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لولهکش
1.I think we’ll have to call the plumber to fix that tap.
1. فکر کنم برای تعمیر آن شیر باید به لولهکش زنگ بزنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
plumage
plum tree
plum tomato
plum pudding
plum
plumber's helper
plumbing system
plume
plummet
plump
کلمات نزدیک
plumb line
plumb bob
plumb
plumage
plum
plumbing
plume
plummet
plump
plunder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان