Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . یک سر بیرون رفتن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to pop out
/pɑp aʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: popped out]
[گذشته: popped out]
[گذشته کامل: popped out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
یک سر بیرون رفتن
(برای مدت کوتاهی) بیرون رفتن
informal
1.Dan just popped out to get some hamburger meat from the butcher.
1. "دن" یک سر بیرون رفته تا کمی گوشت همبرگر از قصابی بخرد.
2.Would you mind the phone lines? I'm going to pop out for a bit of fresh air.
2. حواست به خطوط تلفن هست؟ من برای کمی هوای تازه میروم بیرون.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
pop off
pop music
pop in
pop art
pop
pop the question
pop up
popcorn
poppy seed
popsicle
کلمات نزدیک
plan ahead
phone up
phone around
phase in
pass for
pour into
press for
press on
pull ahead
push in
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان