Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . اختصاص دادن (مبلغ زیادی پول) به چیزی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to pour into
/pɔr ˈɪntu/
فعل گذرا
[گذشته: poured into]
[گذشته: poured into]
[گذشته کامل: poured into]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
اختصاص دادن (مبلغ زیادی پول) به چیزی
1.Most of the money raised by the new taxes will be poured into the arena project.
1. بیشتر پولی که توسط مالیاتهای جدید جمع شده بود، به پروژه زمین مسابقه اختصاص خواهد یافت.
2.The government has poured millions into the education system.
2. دولت میلیونها دلار به نظام آموزشی اختصاص دادهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
pour in
clean up act
be on about
phone up
phone around
press for
print out
pump up
push in
put at
کلمات نزدیک
pop out
plan ahead
phone up
phone around
phase in
press for
press on
pull ahead
push in
put across
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان