[صفت]

predictable

/prɪˈdɪk.tə.bəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more predictable] [حالت عالی: most predictable]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 قابل پیش‌بینی

معادل ها در دیکشنری فارسی: قابل پیش‌بینی
  • 1.Comets appear at predictable times.
    1. ستاره‌های دنباله‌دار در زمان‌های قابل پیش‌بینی پدیدار می‌شوند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان