Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پیشدبستانی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
preschool
/ˈpriːskuːl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پیشدبستانی
مهدکودک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آمادگی
مترادف و متضاد
nursery school
1.When teaching preschool, it's important to consider that every child has a different learning style.
1. موقع درس دادن در مهدکودک مهم است که در نظر داشته باشید هر کودک روش یادگیری خودش را دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
presbyopia
presale
presage
prerogative
prerequisite
prescient
prescribe
prescription
prescription glasses
prescriptive
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان