Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پاکدامنی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
probity
/ˈproʊbəti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پاکدامنی
درستکاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عفاف
عفت
مترادف و متضاد
honesty
integrity
1.No one questioned the probity of the judge.
1. هیچکس پاکدامنی قاضی را زیر سوال نبرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
probe
probationary
probation officer
probation
probate
problem
problem-solving
problematic
proboscis
procedural
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان