Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سرشکن کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to prorate
/pɹˈoːɹeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: prorated]
[گذشته: prorated]
[گذشته کامل: prorated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سرشکن کردن
به نسبت تقسیم کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سرشکن کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
propulsion
props
propriety
proprietorial
proprietor
pros and cons
prosaic
proscenium
proscribe
proscribed
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان