Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بهموقع
2 . خوششانس
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
providential
/ˌprɑːvɪˈdenʃl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more providential]
[حالت عالی: most providential]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بهموقع
مناسب (از نظر زمان)، بهنگام
formal
مترادف و متضاد
timely
1.A providential wind carried the raft to the shore.
1. بادی بهنگام کلک را به ساحل برد.
2
خوششانس
خوشاقبال
formal
تصاویر
کلمات نزدیک
provident
providence
provided
provide for
provide an explanation
provider
province
provinces
provincial
provincialism
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان