Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دقیق و ریزبین
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
punctilious
/pəŋkˈtɪliəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more punctilious]
[حالت عالی: most punctilious]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دقیق و ریزبین
نکته سنج، مبادی آداب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مبادی آداب
مترادف و متضاد
conscientious
meticulous
1.The prime minister reminded his staff that they must be punctilious.
1. نخست وزیر به کارمندان خود یادآوری کرد که آنها باید دقیق و ریزبین باشند.
تصاویر
کلمات نزدیک
punchline
punching bag
punchdrunk
punch out
punch it
punctual
punctuality
punctually
punctuate
punctuation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان