Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . وقتشناسی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
punctuality
/ˌpʌŋkʧuˈælɪti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
وقتشناسی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
وقتشناسی
1.Her punctuality is her best feature.
1. وقتشناسی او بهترین ویژگیاش است.
تصاویر
کلمات نزدیک
punctual
punctilious
punchline
punching bag
punchdrunk
punctually
punctuate
punctuation
punctuation mark
puncture
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان