Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نشانه گذاری
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
punctuation
/ˌpʌŋk.tjuˈeɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نشانه گذاری
نقطه گذاری
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سجاوندی
نقطهگذاری
1.His letter was completely without punctuation.
1. نامه او کاملا بدون نشان گذاری [نقطه گذاری] بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
punctuate
punctually
punctuality
punctual
punctilious
punctuation mark
puncture
pundit
pungent
pungent smell
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان