[فعل]

to push around

/pʊʃ əˈraʊnd/
فعل گذرا
[گذشته: pushed around] [گذشته: pushed around] [گذشته کامل: pushed around]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دستور دادن (با بی‌ادبی)

  • 1.You shouldn't let him push you around like that.
    1. تو نباید به او اجازه دهی اینطوری با بی‌ادبی به تو دستور بدهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان