[عبارت]

put one's foot in it

/pʊt wʌnz fʊt ɪn ɪt/

1 سوتی دادن دهان خود را بى‌‌موقع‌ باز کردن

  • 1.I really put my foot in it with Ella—I didn't know she'd split up with Tom.
    1. من واقعا درباره "الا" سوتی دادم - نمی‌دانستم از "تام" جدا شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان