[فعل]

to put out

/pʊt aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: put out] [گذشته: put out] [گذشته کامل: put out]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خاموش کردن

مترادف و متضاد extinguish
to put something out
چیزی را خاموش کردن
  • They eventually put out the fire.
    آنها در نهایت آتش را خاموش کردند.
to put out a candle/cigarette/light
شمع/سیگار/چراغ را خاموش کردن
  • Put that cigarette out at once!
    آن سیگار را فورا خاموش کن!

2 علنی کردن در اختیار عموم قرار دادن

مترادف و متضاد broadcast publish
to put something out
چیزی را علنی کردن
  • Police have put out a description of the man they wish to question.
    پلیس توصیف مردی که می‌خواهند بازجویی کنند را علنی کرد.

3 در رفتن (استخوان)

مترادف و متضاد dislocate
to put something out
در رفتن استخوان
  • She fell off her horse and put her shoulder out.
    او از روی اسبش افتاد و استخوان کتفش در رفت.
[صفت]

put out

/pʊt aʊt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more put out] [حالت عالی: most put out]

4 آزرده ناراحت، دلخور

مترادف و متضاد annoyed offended upset
  • 1.He looked really put out.
    1. او واقعاً آزرده به نظر می‌رسید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان