معادل اسم rain در فارسی "باران" است. به قطرات آبی که به صورت مجزا از آسمان به زمین می افتند و در واقع رطوبت متراکم جو هستند، rain یا باران گفته میشود. مثال:
".I love the rain" (من باران را دوست دارم.)
".We had to walk home in the rain" (ما مجبور شدیم پیاده زیر باران به خانه برویم.)
The volcano erupted, raining hot ash over a wide area.
آتشفشان فوران کرد و خاکستر داغ روی یک منطقه وسیع بارید.
کاربرد فعل rain به معنای باران آمدن، باران گرفتن، باریدن
معادل های فارسی فعل rain "باران آمدن"، "باران گرفتن" و "باریدن" هستند. این فعل اشاره دارد به افتادن قطرات آب یا همان باران از آسمان به زمین. مثال:
".It rained hard last night" (دیشب باران شدیدی آمد.)
".It was raining all weekend" (تمام آخر هفته باران میامد.)