[قید]

randomly

/ˈrændəmli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به طور اتفاقی بدون نظم خاصی

معادل ها در دیکشنری فارسی: تصادفی
  • 1.The books were randomly arranged on the shelves.
    1. کتاب‌ها بدون نظم خاصی در قفسه‌ها چیده شده بودند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان