[قید]

recklessly

/ˈrɛkləsli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بی احتیاطانه با بی‌احتیاطی

معادل ها در دیکشنری فارسی: بی‌محابا
مترادف و متضاد carelessly rash thoughtlessly carefully cautiously
  • 1.After breaking his hand fighting recklessly, Arthur decided to be more cautious in the future.
    1. "آرتور" بعد از شکستن دستش در دعوایی بی‌احتیاطانه تصمیم گرفت در آینده بیشتر مراقب باشد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان