Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . ریکوردر (آلت موسیقی)
2 . دستگاه ضبطصوت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
recorder
/rɪˈkɔrdər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ریکوردر (آلت موسیقی)
1.the shepherd was blowing into his recorder.
1. چوپان در ریکوردرش می دمید.
2
دستگاه ضبطصوت
an old recorder
یک دستگاه ضبطصوت قدیمی
تصاویر
کلمات نزدیک
recorded
record-holder
record-breaking
record player
record low
recording
recount
recoup
recourse
recover
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان