[اسم]

recording

/rəˈkɔːrd.ɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نوار

مترادف و متضاد disc tape
  • 1.I've made some recordings for you to listen to.
    1. چند تا نوار برایت ضبط کرده‌ام تا گوش بدهی.

2 ضبط (موسیقی و ...)

معادل ها در دیکشنری فارسی: ضبط
a recording studio
استودیوی ضبط

3 برنامه یا اجرای ضبط‌شده

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان