[اسم]

referendum

/ˌrefəˈrendəm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 همه‌پرسی رفراندوم

معادل ها در دیکشنری فارسی: رفراندوم همه‌پرسی
  • 1.Switzerland decided to hold a referendum on joining the EU.
    1. سوئیس تصمیم گرفت در رابطه با عضویت در اتحادیه اروپا همه‌پرسی برگزار کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان