Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . احیا کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to rehabilitate
/ˌrihəˈbɪləˌteɪt/
فعل گذرا
[گذشته: rehabilitated]
[گذشته: rehabilitated]
[گذشته کامل: rehabilitated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
احیا کردن
بازسازی کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
احیا کردن
مترادف و متضاد
improve
recondition
renew
restore
1.The former criminal completely rehabilitated himself and was respected by all.
1. جنایتکار سابق خود را کاملا احیا کرده و مورد احترام همگان قرار گرفته بود.
2.The old house was rehabilitated at enormous expense.
2. خانه قدیمی با هزینه گزافی بازسازی شد.
3.This wing of the house must be rehabilitated promptly, as there is a danger it will collapse.*
3. این بخش خانه باید سریعا بازسازی شود، زیرا خطر ریزش آن وجود دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
rehab
regurgitate
regulator
regulation uniform
regulation
rehabilitation
rehash
rehearsal
rehearse
reheat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان