Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دوباره گرم کردن (غذا)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to reheat
/ˌriːˈhiːt/
فعل گذرا
[گذشته: reheated]
[گذشته: reheated]
[گذشته کامل: reheated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دوباره گرم کردن (غذا)
دوباره داغ کردن
1.It’s even better if you cook it the day before and then reheat it.
1. حتی بهتر است که غذا را یک روز قبل آماده کنی و سپس دوباره گرمش کنی.
2.Reheat the sauce carefully without boiling it.
2. سس را با دقت بدون جوشاندن دوباره داغ کنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
rehearse
rehearsal
rehash
rehabilitation
rehabilitate
rehouse
reid
reign
reign of terror
reigning
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان