Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دو امدادی
2 . رله (نوعی کلید الکتریکی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
relay
/ˈriːleɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دو امدادی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دو امدادی
امدادی
مترادف و متضاد
relay race
the 4 × 100m relay
دو ۴ در ۱۰۰ متر امدادی
توضیح درباره واژه relay
واژه relay به معنای «دو امدادی» به مسابقهای گفته میشود که اعضای تیم هر کدام بخشی از مسیر مسابقه را میدوند.
2
رله (نوعی کلید الکتریکی)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
رله
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
relaxing
relaxed
relaxation
relax
relatively
release
relegate
relentless
relentlessly
reliable
کلمات نزدیک
relaxing
relaxed
relaxation
relax
relativity
relay race
release
release the handbrake.
released
relegate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان