[فعل]

to relax

/rɪˈlæks/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: relaxd] [گذشته: relaxd] [گذشته کامل: relaxd]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آرامیدن آسودن، استراحت کردن

مترادف و متضاد ease off loosen up unwind be tense
  • 1.Just relax, there's nothing to worry about.
    1. فقط آرام باش، چیزی برای نگرانی وجود ندارد.

2 شل کردن (عضله)

مترادف و متضاد loose loosen tighten
  • 1.Try these exercises to relax your neck muscles.
    1. این تمرین‌های ورزشی را برای شل کردن عضلات گردن خود امتحان کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان