Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بازمانده
2 . یادگار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
relic
/ˈrelɪk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بازمانده
(شی و ...) باقیمانده از گذشته، بقایا (جمع)
holy relics
اشیای باقیمانده مقدس (تبرک)
2
یادگار
تصاویر
کلمات نزدیک
reliant
reliance
reliably
reliable
reliability
relief
relief map
relief road
relief valve
relief worker
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان