[اسم]

reliability

/rɪˌlaɪəˈbɪləti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اعتبار قابلیت اعتماد

معادل ها در دیکشنری فارسی: اعتبار
  • 1.I can't vouch for the reliability of these figures.
    1. من نمی‌توانم اعتبار این آمار و ارقام را تضمین کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان