[فعل]

to repine

/ˌriˈpaɪn/
فعل گذرا
[گذشته: repined] [گذشته: repined] [گذشته کامل: repined]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شکوه کردن نالیدن، شکایت کردن

مترادف و متضاد complain fret
  • 1.stop repining over the lost opportunities.
    1. از شکوه کردن به خاطر فرصت های ازدست رفته دست بردار.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان