Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . شکوه کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to repine
/ˌriˈpaɪn/
فعل گذرا
[گذشته: repined]
[گذشته: repined]
[گذشته کامل: repined]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
شکوه کردن
نالیدن، شکایت کردن
مترادف و متضاد
complain
fret
1.stop repining over the lost opportunities.
1. از شکوه کردن به خاطر فرصت های ازدست رفته دست بردار.
تصاویر
کلمات نزدیک
rephrase
repetitive strain injury
repetitive
repetition
repertory theater
replace
replaceable
replacement
replay
replenish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان