[فعل]

to replenish

/rɪˈplenɪʃ/
فعل گذرا
[گذشته: replenished] [گذشته: replenished] [گذشته کامل: replenished]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دوباره پر کردن دوباره ذخیره کردن

مترادف و متضاد fill again restock top up
  • 1.Allow me to replenish your glass.
    1. اجازه بده لیوانت را دوباره پر کنم.
  • 2.to replenish food and water supplies
    2. دوباره ذخیره کردن منابع غذایی و آب
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان