Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دوباره پر کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to replenish
/rɪˈplenɪʃ/
فعل گذرا
[گذشته: replenished]
[گذشته: replenished]
[گذشته کامل: replenished]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
دوباره پر کردن
دوباره ذخیره کردن
مترادف و متضاد
fill again
restock
top up
1.Allow me to replenish your glass.
1. اجازه بده لیوانت را دوباره پر کنم.
2.to replenish food and water supplies
2. دوباره ذخیره کردن منابع غذایی و آب
تصاویر
کلمات نزدیک
replay
replacement
replaceable
replace
repine
replete
repletion
replica
replicate
replicator
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان