Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تکرار کردن (به ویژه آزمایشهای علمی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to replicate
/ˈrɛpləˌkeɪt/
فعل گذرا
[گذشته: replicated]
[گذشته: replicated]
[گذشته کامل: replicated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تکرار کردن (به ویژه آزمایشهای علمی)
تقلید کردن
1.Researchers often try to replicate successful experiments.
1. محققان اغلب سعی میکنند آزمایشهای موفق را تکرار کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
replica
repletion
replete
replenish
replay
replicator
reply
reply to an e-mail
report
report a crime
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان