[فعل]

to repudiate

/rɪˈpjuːdieɪt/
فعل گذرا
[گذشته: repudiated] [گذشته: repudiated] [گذشته کامل: repudiated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رد کردن باطل کردن، لغو کردن

مترادف و متضاد deny disown reject
  • 1.The buyer is entitled to repudiate the contract within a reasonable period of time.
    1. خریدار موظف است که قرارداد را طی مدت زمان مناسب لغو کند.
  • 2.to repudiate a suggestion
    2. یک پیشنهاد را رد کردن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان