[صفت]

rested

/ˈrestɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more rested] [حالت عالی: most rested]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سرزنده بانشاط، سرحال

  • 1.I awoke feeling rested and refreshed.
    1. من با احساس سرزندگی و نشاط بیدار شدم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان