[اسم]

revision

/riˈvɪʒən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مرور

معادل ها در دیکشنری فارسی: مرور
a last minute revision
یک مرور لحظه آخری [دقیقه نودی]
a revision class
کلاس مرور

2 بازنگری بازبینی، اصلاح

  • 1.The whole book is in need of revision.
    1. کل کتاب نیازمند بازنگری [اصلاح] است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان