[فعل]

to revisit

/ˌriːˈvɪzɪt/
فعل گذرا
[گذشته: revisited] [گذشته: revisited] [گذشته کامل: revisited]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دوباره بازدید کردن

formal
  • 1.Ten years later, I revisited the school to find out what had changed.
    1. ده سال بعد، من دوباره از مدرسه بازدید کردم تا ببینم چه چیزهایی تغییر کرده بود.

2 دوباره در نظر گرفتن بازبینی کردن

formal
  • 1.We need to revisit this proposal as soon as the budget is clearer.
    1. ما باید این پیشنهاد را به محض شفاف‌تر شدن بودجه بازبینی کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان