[اسم]

satire

/ˈsætaɪər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 طنز

معادل ها در دیکشنری فارسی: طنز
biting satire
طنز تلخ
political satire
طنز سیاسی

2 (نمایش، فیلم و ...) طنز

  • 1.The play is a satire on political life.
    1. این نمایش یک نمایش طنز درباره زندگی سیاسی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان