[صفت]

satisfactory

/ˌsæt̬.əsˈfæk.tə.ri/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more satisfactory] [حالت عالی: most satisfactory]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 رضایت‌بخش

معادل ها در دیکشنری فارسی: رضایت‌بخش مقبول مرضیه
مترادف و متضاد acceptable unsatisfactory
  • 1.The teachers seem to think his work is satisfactory.
    1. معلمان بنظر فکر می کنند که کار او رضایت‌بخش است.
  • 2.We hope very much to find a satisfactory solution to the problem.
    2. بسیار امیدواریم که راه حلی رضایت‌بخش برای این مشکل پیدا کنیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان