Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چربی اشباع
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
saturated fat
/ˌsætʃəreɪtɪd ˈfæt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چربی اشباع
معادل ها در دیکشنری فارسی:
چربی اشباع
1.Saturated fat is bad for your body.
1. چربی اشباع برای بدن شما مضر است.
تصاویر
کلمات نزدیک
saturated
saturate
satsuma
sats
satnav
saturation
saturation makes heat worse.
saturation point
saturday
saturn
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان