Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . وقت هدر ندادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
save one's breath
/seɪv wʌnz brɛθ/
1
وقت هدر ندادن
بیهوده نصیحت نکردن
مترادف و متضاد
waste one's breath
1.There is no sense in trying to convince her. Save your breath.
1. هیچ مفهوم ندارد که سعی کنی او را متقاعد کنی. وقتت را هدر نده.
تصاویر
کلمات نزدیک
save on
save money
save face
save energy
save
save one's neck
save somebody from doing something
save someone's life
save space
save time
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان