Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
scent
/sent/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بو
پی
رایحه
نکهت
1.the sweet scent of orange blossom
1. بوی خوش شکوفه پرتقال
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
scenic
scene
scenarist
scenario
scatter
scented
schedule
schematically
schmoose
schmooze
کلمات نزدیک
scenic design
scenic
scenery
scene-shifter
scene-of-crime
scented
scepter
schedule
scheduled
scheduled flight
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان