[صفت]

scrupulous

/ˈskrupjələs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more scrupulous] [حالت عالی: most scrupulous]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دقیق موشکاف، محتاط

مترادف و متضاد careful meticulous painstaking careless
  • 1.He is scrupulous in his finances.
    1. او در امور مالی‌اش دقیق است.
scrupulous attention to details
توجه دقیق به جزئیات

2 صادق شریف، درستکار، دارای اصول اخلاقی

معادل ها در دیکشنری فارسی: درستکار درستکارانه
  • 1.She's too scrupulous and will not have an affair with a married man.
    1. او زیادی درستکار است و با مرد متأهل رابطه نخواهد داشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان