[اسم]

scrutiny

/ˈskruːtəni/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تحقیق موشکافی، بررسی دقیق

معادل ها در دیکشنری فارسی: بررسی تفتیش نظاره
formal
مترادف و متضاد inspection
  • 1.Foreign policy has come under close scrutiny recently.
    1. سیاست خارجی اخیرا مورد موشکافی دقیق قرار گرفته است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان