Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سطح چیزی را خراشیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to scuff
فعل گذرا و ناگذر
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
سطح چیزی را خراشیدن
مالیدن (کفش یا پا روی زمین)، (کفش یا پا را) روی زمین کشیدن
تصاویر
کلمات نزدیک
scuba-diving
scuba diving
scuba diver
scuba dive
scrutiny
scuffle
scull
sculpt
sculptor
sculptress
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان