[فعل]

to scrutinise

/ˈskrutəˌnaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: scrutinised] [گذشته: scrutinised] [گذشته کامل: scrutinised]

1 به دقت بررسی کردن موشکافی کردن، وارسی کردن

  • 1.She leaned forward to scrutinize their faces.
    1. او به جلو خم شد تا چهره‌هایشان را وارسی کند.
  • 2.The statement was carefully scrutinized before publication.
    2. بیانیه قبل از انتشار به دقت بررسی شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان