[اسم]

scuttle

/ˈskʌtəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سطل ذغال جاذغالی

[فعل]

to scuttle

/ˈskʌtəl/
فعل ناگذر
[گذشته: scuttled] [گذشته: scuttled] [گذشته کامل: scuttled]

2 (با گام‌های کوتاه و تند) دویدن تند دویدن

  • 1.Two very small children scuttled in front of them.
    1. دو بچه خیلی کوچک جلوی آنها تند دویدند.

3 عمداً غرق کردن کشتی (از طریق سوراخ کردن بدنه)

  • 1.The ship was scuttled by its crew.
    1. کشتی توسط خدمه‌اش (عمداً) غرق شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان