Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بههم زدن
2 . عمداً غرق کردن کشتی (از طریق ایجاد حفره)
3 . مجرای ناودان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to scupper
/skʌpr/
فعل گذرا
[گذشته: scuppered]
[گذشته: scuppered]
[گذشته کامل: scuppered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بههم زدن
تباه کردن، مختل کردن، نابود کردن
مترادف و متضاد
thwart
1.If Schneider had seen him that would have scuppered all his plans.
1. اگر "شیندلر" او را دیده بود، آن تمام نقشههایش را بههم میزد.
2
عمداً غرق کردن کشتی (از طریق ایجاد حفره)
1.The ship was scuppered and seriously damaged.
1. (آن) کشتی عمداً غرق شد و شدیداً آسیب دید.
[اسم]
scupper
/skʌpr/
قابل شمارش
3
مجرای ناودان
مجرای ناودان کشتی
تصاویر
کلمات نزدیک
scum
sculpture
sculptress
sculptor
sculpt
scurrilous
scurry
scurvy
scuttle
scythe
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان