Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . سابقهدار (بازیکن به ویژه تنیس)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
seeded
/ˈsiːdɪd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
سابقهدار (بازیکن به ویژه تنیس)
رتبهبندی شده به عنوان بازیکن اصلی
1.a seeded player
1. یک بازیکن رتبهبندی شده
تصاویر
کلمات نزدیک
seedbed
seed money
seed
see-through
see you tomorrow
seedless
seedling
seeds of jealousy
seedy
seedy hotel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان