[صفت]

seedy

/ˈsidi/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: seedier] [حالت عالی: seediest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فرسوده مخروبه

disapproving

2 ننگین نفرت‌انگیز، شرم‌آور، مایه رسوایی

معادل ها در دیکشنری فارسی: تخمی
disapproving
the seedy world of prostitution
دنیای شرم‌آور فاحشگی
his seedy affair with a much younger girl
رابطه ننگین او با یک دختر بسیار جوان‌تر از خود

3 ناخوش

  • 1.She felt weak and seedy.
    1. او ضعیف و ناخوش بود.

4 هسته‌دار دارای هسته

معادل ها در دیکشنری فارسی: تخمی
  • 1.Pomegranates is a seedy fruit.
    1. انار یک میوه هسته‌دار است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان