[اسم]

session

/ˈseʃ.ən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 جلسه نشست

معادل ها در دیکشنری فارسی: اجلاس جلسه نشست مجلس
مترادف و متضاد meeting sitting
  • 1.The session of international judges
    1. نشست قضات بین‌الملل
  • 2.This session is over. See you guys next week.
    2. این جلسه به پایان رسید. بچه‌ها هفته بعد می‌بینمتان.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان